نویسنده کاپیتان سکی متحرک شخصا کشتن سرطان.
تنها پس از رئیس خود, افراد در تمرینات فیزیکی شرکت, زن به طور متوسط به احساس مشکل از خدمت سربازی در بدن او. پس از یک صلیب بزرگ در جنگل او مجبور شد برای صعود به بالا با کمربند خود را خالی و با هر رویکرد با قفسه سینه خود را لمس زمین. او از من خواست را به پرواز کفش من, و فورا, عریان, انجام تمرینات و برای اولین بار در چهره من خسته شده اند, و من تصمیم گرفته اند برای پایان دادن به همه چیز. در نهایت به خود جلب کرد S. Uat دختر از روده و من واقعا احساس می کنم که بقیه اتفاق افتاده است به هر حال. از سکی متحرک طریق انگشتان دست خود را, او در زمان یک نوار از پوست خود را که او را دعوت به خوردن و تبدیل به سرطان و درد و تکمیل شده است. اما فرمانده تصمیم گرفته بود که او تا به حال مشکل به اندازه کافی ، که او را مجبور به تمرین و فرار به پادگان.